من 86 بابای خوبم از دست دادم .
من و بابا خیلی همدیگر دوست داشتیم .
من تو این وبلاگ تمام حرفهایی که با بابام دارم می زنم ،شاید بعضی حرفها رو هیچ وقت روم نمی شد، باهاش بزنم ولی الان و اینجا می زنم
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 54281
کل یادداشتها ها : 38
سلام خوبی معلومه که خوبی نیستی که ببینی ما داریم چه می کشیم ، راحت برای خودت رفتی و راحت شدی از این دنیا... دیگه نیستی که غصه ما رو بخوری و این روزهای مارو ببینی که چه سختی هایی ما داریم می کشیم بابا این رسمشه ، بابا مگه من به امام زمان نگفتم که تو رو خوب کنه عوضش تو رو ازمن گرفت ... مگه قرار نشد بابای من باشه ... بابا مگه بچه شو تنها می زاره... این رسمشه ... مگه آدم چقدر طاقت داره این همه توهین تحمل کنه ... بابا من دختر عزیز کردت به درک ... اصلا من هیچ ... مامان چه گناهی کرده این همه عذاب بکشه ... چرا باید این همه تحقیر و توهین بشنوه از کسی که این قدر دوستش داره و تمام زندگی رو به پاش ریخته و حالا باید این طوری دست مزدشو بگیره ... بابا خیلی بی معرفتی ... نه به خوابم می یایی که حداقل یکمی آروم بشم ... بابا دمه عیده ... همه دارن برای عید نوروز آماده می شن که سال جدید با بهترین خاطرات شروع کنن و سال 89 با بهترین آرزوها شروع کنند ... آخه بابا من به چی دلم خوش باشه ... به هر کی که دل می بندم ، اون منو نمی خواد .... این رسم جونمردی ... بابا تو با کی این کار و کردی ... که دارن با ما این کار و می کنند ... بابا به جایی رسیده که دلشون می خواد ما به گدایی بیفتیم و التماسش کنیم ... بابا به خدا این قدر کار می کنم که مامان غصه هیچی نخوره ... تو که راحت گذاشتی رفتی ... یادته هیچ وقت به من اجازه نمی دادی برم جنس بخرم که شاید دختر عزیز کرده ات از شانش کم نشه ... یا کسی چشم بد بهش نداشته باشه ... بابا کجایی که دل دخترت ... دل چیه ... هیچی از دلش نمونده ... دلی براش نمونده .... که بخواد دلی به کسی به بنده .... بابا هر کسی می یاد دل من می شکنه و می ره .. هر روز به یک امیدی از خواب بیدار می شم که شاید اوضاع بهتر بشه ... بابا چرا هیچی کی نیست به دادمون برسه ... بابا رفتم کربلا که شاید اوضاع بهتر بشه ... بابا نشد .... بابا بهتر نشد .... بابا تنها شدیم ... بابا به هیچکی نمی تونیم چیزی بگیم ... چرا که به جایی مشکلی از ما حل کنند فقط مشکلاتمون زیادتر می کنند ... بابا خوش به حالت که رفتی ، بابا به خدا هم بگو جون من هم بگیره راحت بشم ، تا این روزها رو بیشتر نبینم ... تا بیشتر از این زجر نکشم ... بابا ... خیلی بی معرفت شدی .... خوش به حال بچه هایی که بابا دارن ... دلشون به یک چیزی خوش هستش .... حداقل هر کسی جرات نمی کنه بیاد به خواستگاریشون ... و هر مردی به خودش اجازه نمی ده که به دختر تو نگاه هم بکنه ... بابا این رسم بابایی ... بابا دلم کوه می خواد ... بابا دلم همراه می خواد ... دلم هم زبون می خواد .... بابا دلم یک یار می خواد ... ولی چه حیف که دختر تو انگار محکوم شده به تنهایی ... وقتی حاجتی امام حسین نده ... هیچ کسی دیگری هم نمی ده.... بابا دلم برای واژه «بابایی» تنگ شده ، بابا دلم برای بوسه هایت تنگ شده، بابا دلم برای آغوش گرمت تنگ شده، بابا دلم برای نجواهای شبانت تنگ شده، دلم برای العفو گفتنهایت تنگ شده، خوش به حال اونهایی که امام زمان دوستشون داره ، بابا صدام به هیچ جا نمی رسه ، باید همه جا شاد باشم، دختر باید همه جا بخنده و همه رو بخندونه ،باید باعث روحیه همه باشه، باید سنگ صبور همه باشه ، ولی هیچ کسی نمی یابه که دلش بخواد که سنگ صبورش بشه، کاشکی امام زمان بود، بابا من بد ، امام زمان که خوبه، خب خوبها باید خوبی کنند و بدها باید خوبی ببنید تا خوب بشند ... امام زمان قرار نشد منو تنها بزاری من بد کردم به خودم به شما به اسلام دستمو بگیر نزار بمونم نزار بمونیم دشمن شادمون نکن محتاجمون نکن نزار که آبرومون بره شادی به دل مامانم برگردون مامان خیلی غصه می خوره مامان که خیلی خوبه به خاطر خوبی اون هم شده اوضاع درست کنه مثل اون موقعهایی که تو بودی همه باهم خوب بودیم حالا همه چی شده پول بابا کمتر از یک هفته دیگه سال نو هستش موندم با چه امیدی سال جدید شروع کنم به امید های واهی هر سال که سال تحویل می شه روزی برای من عید هست که سرمو روی شونه های امام زمانم بگذارم و گریه کنم و بگم که چه کشیدم بابا با این همه دوستت دارم اگر تو مرا دوست نداشته باشی و ازمن بدت بیاد ولی من دوست دارم چون تو و مامان تنها کسانی هستید که من و بخاطر خودم دوست دارید بابا دعام کن یاعلی