من 86 بابای خوبم از دست دادم .
من و بابا خیلی همدیگر دوست داشتیم .
من تو این وبلاگ تمام حرفهایی که با بابام دارم می زنم ،شاید بعضی حرفها رو هیچ وقت روم نمی شد، باهاش بزنم ولی الان و اینجا می زنم
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 54347
کل یادداشتها ها : 38
سلام بر بابای خوب و خوشگل و جیگری که محبت و عشق ورزیدن ازش یاد گرفتم و یاد گرفتم که همه می تونن عاشق باشند و مرد هم می تونه گریه کنه و عاشقانه برای عشقش گریه کنه و در فراقش بسوزه ... بابا ، روزهای سال دارن می گذره .. 6 ماه از سال گذشت و داریم به ماه مهر نزدیک می شیم به ماه تولدم که تو همیشه با ذوق برام کیک تولد می گرفتی و همیشه عشق من این بود که دستم رو دوره گردنت بندازم و باهم عکس بندازیم مثل این دخترای لوس ... عشق من این بود که خودمو وبرات لوس کنم و تو هم با اینکه می دونستی با کمال محبت منو تو بغلت می گرفتی ... همیشه از اینکه موهامو روی شونه هات بریزم و صورتمو به صورت بچسبونم کیف می کردم ... بابا اونی که خیلی شبیه تو بود هم 27 ماه مبارک زنگ زد و گفت عقد کرده... از یک طرف که خوشحال شدم چون اون خوشحال بود و از طرفه دیگه که مال نیست گریه ام گرفت و خودش هم فهمید... ولی خب نشد ... ولی بروش نیاوردم و خیلی براش دعای خیر کردم ... حالا برام شده یک برادر خوبی که مثل یک خاطر تو زندگیم اومد و رفت ... باباهمه چی خوبه... امتحانای دانشگاه رو دادم ... ان شاالله 3و 4 مهر انتخاب واحد می کنم و قرار که 6 و 5 مهر هم بریم مشهد ان شاالله .. ولی نمی دونم خیلی دلم نیست... یک جور دیگه دلم می خواست می رفتیم ... باشه هیچی نمی گم ... می زارم که تقدیر هر کاری دوست داره بکنه .. و من راضیم به رضای خدا مهربون ... بابا قشنگی رو دارم می بینم ... و خدا تو ماه رحمتش به من نعمتی بسیار زیبا داد و رحمتشو شامل حالم کرد ... دعا کن برام... می دونم همه چی عاریه ای هستش و حتی این نعمت من هم همیشگی نیست ولی دعا کن قدرشو بدونم و حق شکر نعمتش به خوبی به جا بیاورم و به وسیله این نعمت بتونم خدا رو بهتر بشناسم و راههای رسیدن به خدا رو بهتر طی کنم ... خدا یا شکرت.. بابا همه الان خوابیدن و من فقط بیدارم ... دعا کن هیچ وقت توخواب غفلت نباشم ... چشمم و درکم برای فهمیدن حقیقت باز باشه بابا دوست دارم برامون دعا کن یاعلی مدد