سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
حرف های من با بابا
من 86 بابای خوبم از دست دادم . من و بابا خیلی همدیگر دوست داشتیم . من تو این وبلاگ تمام حرفهایی که با بابام دارم می زنم ،شاید بعضی حرفها رو هیچ وقت روم نمی شد، باهاش بزنم ولی الان و اینجا می زنم
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 53339
کل یادداشتها ها : 38
خبر مایه


وقتی اخرهای ماه ذی قعده می شه قلب تندتر می زند، مثل کسی که تمام خاطراتش مثل فیلم دوباره جلوی چشمم می گذرد... تمام لحظاتی که همش چشمم به اهل بیت بود ... دلم به ذی حجه خوش بود ... می گفتم خوب می شی... بابا تمام آخرین لحظات رفتنتو به یادم می یاد ... تمام لحظاتی که بی پدری رو برام تداعی می کنه.. بابا ... دارم داغون می شم ... بی پدری خیلی سخته... بابا چکار کنم... گریه امانم نمی ده... بابا قلبم خیلی تنگ شده ... بی پدری سخته ... بی برادری سخته... خونه بدون مرد خیلی سخته.. خونه بدون مردی بهش بشه اعتماد کرد خیلی سخته... بابا عرفه نزدیکه ... بابا ذی حجه نزدیکه .. عید قربان نزدیک ... حسین روز اول ذی حجه عروسیش هست .. همون روزی که تو رفتی ....
دلم کربلا می خواد کاشکی امسال هم می رفتم کربلا تا کمتر درد بی پدری حس می کردم ... چه کنم ... نمی طلبه اون صاحب ...





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ